حوصله آهنگ گذاشتن ندارم. کامنت یادتون نره/

آلینا: نمیدونم فقط برام عجیبه.

دیمین: نگران نباش حتما دلیلی داره.* به روبه رو نگاه می کند* به هر حال ما دیگه نمیتونیم از آقای فو راجب چرایی اینکار بپرسیم.

الکسی: رسیدیم. تبدیلم کن!

*الکسی لباسی می پوشه که خز داره و دمی مانند مار داره*

الکسی: لونه دو قلو حلقه مار!

*ماه استخوانی و بزرگی از اون به ظاهر دم الکسی به هیولا حمله میکند*

الکسی: الان!

دیمین:*شمشیرش رو از غلاف در میاره* برش نیش ماه!

*و هیولا به وسیله ی حمله ی آبی رنگی که به شکل هلال ماه است از وسط نصف میشود*

دیمین: بالاخره تموم شد.

آلینا: الکسی!

الکسی: چیه؟

آلینا: بذار منم کمک کنم! همه ی کارا رو تنهایی انجام نده!

الکسی: باشه حالا بعدی رو تو انجام بده. میگما دیمین...هی حالت خوبه؟

دیمین: اه اه اه...هوف! *به دیگران نگاه میکند* چیزی داشتی میگفتی؟

الکسی: نه میخواستم بدونم وقتی هیولا بعدی...

دیمین*می دود*: شرمنده بچه ها من نیستم فعلا.

الکسی: ولی...

آلینا: ولش کن. خودمون از پسش بر میاییم.

*کنار رود*

(دیمین)

اه اه اه اه... لعنتی! من چه مرگم شده؟ چرا از وقتی اون دختره مرینت رو دیدم مدام حالم بد میشه؟ انگار اصلا خودم نیستم. به هر حال من باید اون دختره ماریان رو احضار کنم.

*عکس ماریان رو جلوی خودش میذاره*

حالا عکسه درسته؟ نمیدونم فقط میدونم اینو تو کشوی وسایل مادر پیدا کردم. ولی قطعا این عکس اون دختره مرینته.