بکلیک

منبع

دیمین: نه روحی میخوام احضار کنم با اتفاقات طبیعی این دنیا مرده و یه هیولا اونو نکشته. البته گمون کنم. ولی حتی با این حال بازم برای یه مدتی نیرو هام، نیروهایی که به واسطه نیرو های تو بیدار شدن[15] رو از دست میدم.

(15: آلینا جاکسون در واقع اولین کسی بوده که به دیمین نیرو داده و اونو به روح کش تبدیل کرده)

آلینا: بازم مواظب باش. چون اگه یادم باشه برای اینکار تو باید چیزی بیشتر از قدرتت رو فدا کنی.

دیمین: میدونم. راستی میخواستی چی بگی؟

آلینا: خودت رو اماده کن.

دیمین: چرا برای چی؟ واسه ی کی؟

آلینا: مطمئن نیستم فقط یدونم اگر خودت رو اماده نکنی هم تو هم دنیای مردگان به طور کامل با خاک یکسان میشه.

دیمین* با ترس و تعجب*: چی؟! کی میخواد چنین کاری کنه؟ جریان چیه؟*آلینا رو میگیره* بهم بگو جریان چیه.

آلینا: نمیدونم ولی میدونم که اگر میخوای کسی رو احضار کنی الان اصلا وقت خوبی نیست. اینکه باید بیشتر از همیشه تمرین کنی و این موضوع فقط به دنیای مردگان مربوط نمیشه به این دنیا هم ربط داره.

دیمین: شرمنده ولی به خودم قول دادم.

آلینا: این نشون رو بگیر.

*گرفتن نشون*

دیمین: چی هست حالا؟

آلینا: همین الان بخشی از روحت رو توش بزار. واسه وقتیه که اون روح توی دنیای انسان ها هست. باعث میشه موقتا قدرت داشته باشی. *با یه چشمک*شاید حتی تونستی با اینکار یه نوع خاص از نیرو هات رو بیدار کنی. منظورم همونایی هستند که خوابیدند. خب خداحافظ.

دیمین: صبر کن صبر کن. پس اخطارت چی؟

آلینا: همین بود. خب فعلا*محو میشه*

دیمین: عجب دیوونه ایه. ولی خدایی از اون ماجرا به بعد بیشتر از قبل باهام مهربون شده.

*خونه ی مرینت*

(مرینت)

من: مامان بابا! من میرم بیرون. مامان؟ بابا؟

*دیدن و برداشتن یاداشت*

متن: من و پدرت رفتیم برای فردا خوردنی بگیریم. مواظب خودت باش. –سابین-

عزیزم مواظب باش ماکارون ها نسوزن -تام-

من: ماکارون؟ *صدای زنگ فر* ای وای. الان ورشون میدارم. هوف. خوبه میزارم همین جا. نینو! نینوووووووووووووووووو!

نینو*ترسیدن و افتادن از روی میز*: بله مرینت.

من: میرم یکم هوا بخورم مامان بابا هم اینجا نیستند تا من نیستم به شیرینی ها دست نزن.

نینو: باشه حالا چرا داد میزنی.

مرینت: گفتم شاید هنذفری گوشته نمیشنوی. فعلا.

نینو: مواظب خودت باش.

پایان این پارت.