قولی که زیرپا گذاشته شد:p21(پایان آغاز،آغاز پایان1)
دیمین: نه روحی میخوام احضار کنم با اتفاقات طبیعی این دنیا مرده و یه هیولا اونو نکشته. البته گمون کنم. ولی حتی با این حال بازم برای یه مدتی نیرو هام، نیروهایی که به واسطه نیرو های تو بیدار شدن[15] رو از دست میدم.
(15: آلینا جاکسون در واقع اولین کسی بوده که به دیمین نیرو داده و اونو به روح کش تبدیل کرده)
آلینا: بازم مواظب باش. چون اگه یادم باشه برای اینکار تو باید چیزی بیشتر از قدرتت رو فدا کنی.
دیمین: میدونم. راستی میخواستی چی بگی؟
آلینا: خودت رو اماده کن.
دیمین: چرا برای چی؟ واسه ی کی؟
آلینا: مطمئن نیستم فقط یدونم اگر خودت رو اماده نکنی هم تو هم دنیای مردگان به طور کامل با خاک یکسان میشه.
دیمین* با ترس و تعجب*: چی؟! کی میخواد چنین کاری کنه؟ جریان چیه؟*آلینا رو میگیره* بهم بگو جریان چیه.
آلینا: نمیدونم ولی میدونم که اگر میخوای کسی رو احضار کنی الان اصلا وقت خوبی نیست. اینکه باید بیشتر از همیشه تمرین کنی و این موضوع فقط به دنیای مردگان مربوط نمیشه به این دنیا هم ربط داره.
دیمین: شرمنده ولی به خودم قول دادم.
آلینا: این نشون رو بگیر.
*گرفتن نشون*
دیمین: چی هست حالا؟
آلینا: همین الان بخشی از روحت رو توش بزار. واسه وقتیه که اون روح توی دنیای انسان ها هست. باعث میشه موقتا قدرت داشته باشی. *با یه چشمک*شاید حتی تونستی با اینکار یه نوع خاص از نیرو هات رو بیدار کنی. منظورم همونایی هستند که خوابیدند. خب خداحافظ.
دیمین: صبر کن صبر کن. پس اخطارت چی؟
آلینا: همین بود. خب فعلا*محو میشه*
دیمین: عجب دیوونه ایه. ولی خدایی از اون ماجرا به بعد بیشتر از قبل باهام مهربون شده.
*خونه ی مرینت*
(مرینت)
من: مامان بابا! من میرم بیرون. مامان؟ بابا؟
*دیدن و برداشتن یاداشت*
متن: من و پدرت رفتیم برای فردا خوردنی بگیریم. مواظب خودت باش. –سابین-
عزیزم مواظب باش ماکارون ها نسوزن -تام-
من: ماکارون؟ *صدای زنگ فر* ای وای. الان ورشون میدارم. هوف. خوبه میزارم همین جا. نینو! نینوووووووووووووووووو!
نینو*ترسیدن و افتادن از روی میز*: بله مرینت.
من: میرم یکم هوا بخورم مامان بابا هم اینجا نیستند تا من نیستم به شیرینی ها دست نزن.
نینو: باشه حالا چرا داد میزنی.
مرینت: گفتم شاید هنذفری گوشته نمیشنوی. فعلا.
نینو: مواظب خودت باش.
پایان این پارت.