خدمتکار عاشق پارت دوم
هنوز به شرط نرسیده اما گذاشتم
برو ادامه
گوشیم رو طوری که کسی نبینه روشن کردم .
از زبان آدرین :
یهو دیگه آهنگ نخوند . بعدش یه چیزی دیدم که باورم نمیشد .عکس من .....رو صفحه گوشی مرینت بود . امکان نداشت یعنی اونم منو دوست داره . نه احتمالا فقط بخاطر اینکه باید بهم خدمت کنه هست . دیدم رفت تو برنامه که صدا رو به من میده .
صداشو صاف کرد ، تا خواست پیام بده رفتم .
از زبان مرینت :
تو برنامم گفتم : آقای آگرست ، من دارم میرم آشپزخانه اگه دسر یا چیزی میخواید بهم بگین .
گفت : ممنون میشم برام یکم کیک بیارین
گفتم : چشم .
هوزا حالا دوباره میتونم ببینمش . کیکو براش بردم و روی میزان گذاشتم گفتم : بفرمایین کیکتون رو آوردم .
گفت : ممنون مرینت .
گفتم : خواهش میکنم آقای آدرین .
وقتیکیکو خوردم رفتم پیش پدرم و گفتم : پدر ، میشه خدمتکارم یکی دیگه باشه و مرینت رو جزو کسایی که باهام برا قدم زدن میان بزارید ؟
گابریل گفت : باشه پسرم .
از زبان مرینت :
داشتم تو سالن راه میرفتم که به گابریل آگرست بر خوردم .
گفتم : سلام آقای آگرست . و جلوش خم شدم
بعدی شرط نداره الان میزارم بای