خدمتکار عاشق پارت دوم

وسپریا وسپریا وسپریا · 1400/06/10 12:17 · خواندن 1 دقیقه

هنوز به شرط نرسیده اما گذاشتم

برو ادامه

گوشیم رو طوری که کسی نبینه روشن کردم . 
از زبان آدرین :
 یهو دیگه آهنگ نخوند . بعدش یه چیزی دیدم که باورم نمیشد .عکس من .....‌رو صفحه گوشی مرینت بود . امکان نداشت یعنی اونم منو دوست داره . نه احتمالا فقط بخاطر اینکه باید بهم خدمت کنه هست . دیدم رفت تو برنامه  که صدا رو به من میده .
 ‏صداشو صاف کرد ، تا خواست پیام بده رفتم .
 ‏از زبان مرینت :
 تو برنامم گفتم : آقای آگرست ، من دارم میرم آشپزخانه اگه دسر یا چیزی میخواید بهم بگین . 
 ‏گفت : ممنون میشم برام یکم کیک بیارین
 ‏گفتم : چشم . 
 ‏هوزا حالا دوباره میتونم ببینمش . کیکو براش بردم و روی میزان گذاشتم گفتم : بفرمایین کیکتون رو آوردم . 
 ‏گفت : ممنون مرینت . 
 ‏گفتم : خواهش میکنم آقای آدرین . 
 ‏وقتی‌کیکو خوردم رفتم پیش پدرم و گفتم : پدر ، میشه خدمتکارم یکی دیگه باشه و مرینت رو جزو کسایی که باهام برا قدم زدن میان بزارید ؟ 
 ‏گابریل گفت : باشه پسرم . 
 ‏از زبان مرینت :
 ‏داشتم تو سالن راه میرفتم که به گابریل آگرست بر خوردم .
 ‏گفتم : سلام آقای آگرست . و جلوش خم شدم 

بعدی شرط نداره الان میزارم بای