قولی که زیرپا گذاشته شد:p14(روح کش جایگزین1راز2)
کامنت و نظر فراموش نشود.
*طبقه ی پایین*
سابین: میگم تام به نظرت مدت زمانی که مرینت و نینو بالا هستند یکم عجیب نیست؟
تام: شاید ایرادات درسی مرینت خیلی زیاد بوده باشن.
سابین: ولی تا جایی که من شنیدم مرینت توی اکثر درس ها فوق العاده عمل کرده.
تام: خب شاید ایرادات درسی نینو زیاد بوده باشن. به هر حال امتحانات نزدیکن پس طبیعیه اگه یکم استرس داشته باشن.
سابین: شاید. راستی تام. تو از استفان و بچه هاش خبر نداری؟
تام: فقط میدونم. دختراش اخرای دبستان اند و پسرش از امروز دانش اموز مدرسه ای هست که مرینت و نینو توش درس میخونند.
سابین: به نظرت ممکنه....
تام: حس تخمین نیروی استفان به طور عجیبی قویه. پس خب باید این احتمال که اون پسر خودش رو از قصد به مدرسه ی دوپان فرستاده رو هم در نظر بگیریم.
سابین: حالا که حرف پسرش شد. خبری از اون نداری؟
تام: تقریبا نه. میدونم امروز رفته به مدرسه ی دوپان و میدونم که هر وقت ازمایش شیمی انجام میده یه چیزی رو منفجر میکنه.
سابین: این بچه هرگز درست نمیشه.
تام: راستی نمیدونم چرا شاید ارثی باشه ولی از یه بازه زمانی به بعد موهای پسر استفان از قهوه ای نسبتا روشن به سیاه تغییر کردند.
سابین: قطعا ارثی نیست.
تام: منظورت چیه؟
سابین: فک کن یه نفر تا چهارده سالگیش موهاش قهوه ای بود. بعد همین نه ماه پیش یهو رنگ موهاش سیاه میشه. این یعنی یا موهاش رو رنگ کرده که میتونم بگم پسر استفان که میشه دیمین اهل این کارا نیست یا یک سری نیرو های ناشناخته توی این ماجرا دخیل بودند یا....... اینکه اون الان به یک روح کش جایگزین8 تبدیل شده( روح کش جایگزین به انسان هایی میگن که نیروی یه روح کش رو در درون خودشون دارند و این امر میتونه دلایل مختلفی داشته باشد و میتونه ارثی یا غیر ارثی باشه.)
تام: همچین چیزی ممکن نیست.ما از 15 سال پیش به این ور حتی یکبار هم با یکیشون روبه رو نشدیم.
سابین: خب همینه که عجیبیه به هر حال فردا میبینیم. چون ادریانا9 هم همون روزی مرده که ماریان مرده. (پاورقی 9: ادریانا مادر دیمین و خواهراشه و روزی که ماریان مرد ادریانا و پسرش از بیرون بر میگشتن و روایت مرگ ادریانا شبیه مرگ ماریان هست ولی با این فرق که ادریانا جلوی دیمین وباقی اعضای خانواده اش مرده و و بر خلاف مرینت که اون روز فقط خودش اونجا بوده دیمین و بقیه ی اعضای خانواده اونجا بودن و دیمین اون روز بیهوش نشده و دیده که چی مادرش رو کشته و اونا هم اون چیز رو کشتن. ولی تا الان هیچ حرفی از چیزی که دیده به زبون نیاوردند و فقط خودشون میدونند که اون موقع چه اتفاقی افتاده. چون دیوونگیه که بگی یه یه چیزی که حتی انسان هم نیست مادرت رو کشته!) فقط ماریان با گلوله های معمولی مرده و ادریانا رویه هیولا کشته البته فقط استفان, من و تو از اینکه ادرینا چی بوده خبر داریم.
تام: باشه.
*طبقه ی بالا*
مرینت: میگم نینو.
نینو : چیه؟
مرینت: ایرادی نداره ما اینقدر بغل هم هستیم.
نینو: یعنی خوشت نمیاد؟
مرینت: نه منظورم اینکه احیانا مامان بابا بهمون شک نمیکنند؟
نینو: خنگول اتاقامون بغل همن واسه چی باید شک کنند؟
مرینت: ولی بازم....
نینو: باشه. من میرم چون هضم این چیزایی که گفتی یکم برام سخته.
مرینت: ممنون.
*در اتاق نینو*
(از زبون نینو)
من نمیدونم فردا مرینت قراره منو کجا ببره ولی خب یکم ماجراجویی که ایرادی نداره داره؟ ولی خیلی عجیب بود. توی عکس پرونده ی مدرسه ی اون داداشمون دیمین, دیمین موهاش قهوه ای روشن بود. چه بلایی سر موهاش اومده؟ یعنی رنگ کرده؟ شاید. منکه نمیتونم با قطعیت بگم. شاید برای رنگ کردن مو دلایل خودش رو داشته. شایدم ارثیه درست مثل ادرین[10](پاورقی 10: ادرین قبلا موهاش ابی تیره بوده اما از اونجایی که مادرش موهای بلوندی داشته ادرین هم درست مثل خواهرش که وقتی چهارده سالش بوده یک دفعه موهاش از ابی تیره به زرد بلوند تغییر کرده موهای ادرین همین نه ماه پیش از ابی تیره به قهوه ای تغییر کرده.)
بیخیال مشقام رو بنویسم. درسته فردا مدرسه نمیرم ولی باید مشقام رو بنویسم.
(خونه ی دیمین اینا)
دیمین و خواهراش: ما اومدیم!
مشکی از دیمین استقبال میکنه و پنجه های جلویش رو روی پای دیمین میزاره و دمش رو تکون میده و یه واق کوچیک به نشونه ی شادی میزنه.
پدر: ظاهرا.........ادامه دارد............
روح کش جایگزین چیست و مادر پدر مرینت از کجا راجب این مسائل میدونند؟ مادر دیمین دقیقا چیست؟ اگر مادر مرینت درست گفته باشد یعنی دیمین قبل از شروع داستان موهای روشنی داشته. پس این سوال مطرحه که چه بلایی سر دیمین اومده.
چهارده سالگی دیمین