قولی که زیر پا گذاشته شد: پارت 1
تو بهم قول دادی
قول دادی تنهام نزاری
اما....
تو به قولت عمل نکردی!
و منم قراره تورو نابود کنم
برام مهم نیست که تو قهرمانی یا ابر شرور
فقط میخوام شاهد خورد شدنت باشم.
الان اصلا حوصله ی بیوگرافی ندارم چون حتی خودمم نمیدونم که بعدا قراره چند تا شخصیت به داستان اضافه شن. و درضمن من همین داستان رو توی وب میرالکس دوست ما هم میدم پس بیخود توهین کپی کردن بهم نزنید.
از زبون کت نوار:
: دیگه خسته شدم!
کوئین بی: هممون خسته شدیم. ولی راه دیگه ای برامون نیست.
کت نوار: چرا هست.
کوئین بی: اون چیه؟
کت نوار: میدونم احمقانه هست ولی میتونیم خودمون رو به شکل ادما در بیاریم و حافظه خودمون رو پاک کنیم تا کسی نتونه هیچکدوممون رو پیدا کنه.
لیدی باگ: فرض کن ما تونستیم بدون مردن اینکار رو بکنیم. ولی اگه نیرو هامون برگشت و قادر به کنترلشون نبودیم اونم فقط چون هیچی از گذشته مون یادمون نیست اون موقع چی کار کنیم؟
کاراپیس: پس برای اینکه چنین چیزی اصلا رخ نده همه مون قدرتامون رو توی جواهراتمون متمرکز میکنیم.
مایورا: اگه اون جواهرات به دست ادم اشتباهی بیفوته چی؟
کت نوار: نمی افته.
رینا روژ: حالا فرض کن افتاد.
کت نوار: اگه همین طوری پیش بریم به نتیجه ای نمیرسیم.
لیدی باگ: میتونیم کلماتی بگیم که مارو به شکل ادما در بیاره ولی وقتی که در بیاریم ممکنه خیلی چیز هارو یادمون نباشه یا بعضی خاطراتمون دستکاری بشن.
کت نوار: نمیدونم